آغاز سبک های-تک
در سال 1971، دو معمار جوان ایتالیایی تبار به نامهای ریچارد راجرز ساکن انگلستان و رنزو پیانو ساکن ایتالیا، در مسابقه طرح ساختمان مرکز ژرژ پمپیدو پاریس در بین 681 شرکت کننده برنده اعلام شدند. نمای این ساختمان را مجموعهای از دودکشها، آبگردانها، لولههای تاسیساتی و ستونها، تیرها، بادبندها، راه پلهها و مسیرهای رفت و آمد تشکیل میداد. این معماران آغازگر سبکی در اروپا بودند که به نام های-تک یا تکنولوژی بسیار پیشرفته معروف شد.
لذا مجددا در دهه هفتاد ماشین و فنآوری به عنوان یک موضوع محوری در معماری مطرح شد.
های-تک فرزند خلف معماری مدرن
نظریات و مبانی معماری مدرن و های-تک در اصول، بسیار به یکدیگر نزدیک است و می توان گفت که معماری های-تک فرزند خلف معماری مدرن است. ولی از نظر شکلی تفاوتهای بین این دو مکتب معماری مشاهده میشود. میتوان بیان کرد که آن سادگی و بی پیرایگی که در معماری مدرن وجود دارد در های-تک ملاحظه نمیشود و اگر معماران مدرن در طرح های خود ماشین را به نمایش میگذارند، معماران های-تک داخل ماشین و اجزاء آن را نشان میدهند.
اصول فکری و طراحی سبک های-تک
1- بینش پوزوتیویسم و خوشبینی به علم و پیشرفت علمی و تکنیکی
2- نمایش تکنولوژی به عنوان عصاره و دستاورد عصر جدید
3- نمایش پروسه ساخت
4- شفاف نمودن، لایه لایه کردن و نمایش حرکت در ساختمان
5- نمایش ساختار و اجزاء درون بنا در نمای ساختمان
6- استفاده از رنگهای روشن و ساده
7- سازه و ساختار به عنوان تزئینات
8- استفاده از اجزاء کششی سبک
9- جدا کردن بخش های سرویس دهنده از قسمت های سرویس شونده
10- طراحی بام ساختمان به عنوان نمای پنجم ساختمان.
لویی کان
لویی کان نیز در دهه 60 میلادی معتقد بود بخشهای سرویس دهنده ( قسمت های خدماتی ) باید از بخشهای سرویس شونده ( قسمت های مسکونی ) مجزا شوند. لذا در این سبک از معماری داکتها، لولهها و اجزاء تاسیساتی ساختمان و به علاوه راه پلهها از بدنه اصلی ساختمان جدا میشوند.از مزیتهای این کار میتوان به سهولت تعمیر و نگهداری ساختمان اشاره کرد.
سطح پنجم بنا
در اکثر ساختمانها، بام ساختمان به عنوان سطح پنهان و فراموش شده ساختمان فرض میشود، ولی در ساختمان های-تک، بام سطح پنجم بنا است و کاملا طراحی میشود. بخش هایی مانند برجهای خنک کننده، آبگردانها، پمپهای حرارتی، داکتها و غیره همواره به عنوان بخش مهمی از ساختمان در روی بام طراحی میشوند. طرح این بخشها با توجه به چهار نمای دیگر انجام شده و در معرض دید قرار میگیرد.
نظریههای ریچارد راجرز
این معمار به عنوان نظریه پرداز اصلی سبک های-تک معتقد است ” هر بنایی باید نمایانگر زمان خود باشد “. به نظر وی در عصر تکنولوژی نمیتوان در خانههای یونان باستان و یا در قص های امپراتوری روم باستان زندگی کرد.
وی در نقد معماری پست مدرن می نویسد: “کسی نمی تواند معماری را با نماد قراردادن درخت نخل، تخم مرغ، پرندگان و نظام هندسی معیوب شده یونانی و رومی که از مبلمان فروشیهای چیپندیل خریداری شده، توسعه دهد. تمامی این موارد از خاستگاه و زمینه سیاسی، اجتماعی و تکنیکی خود مجزا شدهاند “.
راجرز می گوید: “همانند کلیساهای گوتیک، ما ساختار را نمایان میکنیم”. و در جایی دیگر مینویسد: “تکنولوژی به ما کنترل بیشتری عرضه میکند و نه کمتر. ساختمانهای آینده بیشتر شبیه ربات خواهند بود تا معبد و مانند آفتاب پرست، آنها خود را با محیط پیرامون تطبیق میدهند”.
شاید زیربنای فکری این سبک را بتوان در این جمله راجرز خلاصه کرد که می گوید “در عصر مدرن باید در ساختمانهای مدرن زندگی کرد”.
برج ایفل پاریس ساختمان ایدهآل و آرمانی معماران این سبک است. این برج با ارتفاع 330 متری و اسکلت فلزی نمایان، نمادی از دستاوردهای تکنولوژی عصر مدرن میباشد.
منتقدان این سبک
پرنس چارلز
اگرچه اکثر معماران این سبک، انگلیسی یا مقیم انگلیس هستند، ولی در عین حال مهمترین منتقد معماری های-تک، پرنس چارلز ولیعهد انگلستان است. وی معتقد است که تکنولوژی ابزار است و نه غایت و ما با تکنولوژی مدرن شرایط زیستی کره زمین را به مخاطره انداختهایم . وی به معماری انسان مدار پست مدرن که ریشه در نظریههای مطرح شده در آن سوی اقیانوس اطلس یعنی آمریکا دارد بیشتر علاقه نشان داده است.
گروههای طرفدار محیط زیست
از دیگر منتقدان این سبک، گروههای طرفدار محیط زیست همچون احزاب سبز اروپا هستند. این گروهها معتقدند که انسان با اتکا بیش از حد به تکنولوژی، زیستبوم کره زمین را در معرض نابودی قرار داده است و اگر تعادل شکننده زیستی موجود در کره زمین به هم بخورد، بازگشت به شرایط زیستی مناسب امری مشکل و یا غیر ممکن خواهد بود. لذا با توجه به این اعتراضات، از اواسط دهه هشتاد تغییر نگرشی در بینش فکری و کارهای طراحی این معماران مشهود است.
اکو-تک
معماران های-تک با اعتقاد به بینش پوزیتیویسم، معتقدند که مشکل تکنولوژی نیست، بلکه راه حل در استفاده صحیح از تکنولوژی است. امروزه در کارهای این معماران ملاحظه میشود که با استفاده از تکنولوژی، سعی در استفاده حداکثری از عوامل طبیعی همچون آفتاب، باد، آبهای زیرزمینی و گیاهان برای تنظیم شرایط محیطی ساختمان دارند. لذا معماری جدید آنها که به نام اکو-تک (اکولوژی + تکنولوژی) خوانده می شود. تکنولوژی در مقابل طبیعت قرار ندارد، بلکه در کنار و به موازات طبیعت برای بهره برداری هر چه بیشتر از امکانات محیطی و تامین آسایش انسان جای دارد.
در کارهای اخیر معماران این سبک، همواره در کنار عکسهای زیبای ساختمانهای آنها، مقطعی از بنا وجود دارد که در آن نحوه استفاده از عوامل اقلیمی با کمک تجهیزاتی همچون دودکشهای هوا، آینههای منعکس کننده، پوسته های هوشمند، گلخانهها، پلههای شیشهای و تبادل کنندههای حرارتی نشان داده شده است. شکل خود ساختمان در مقطع نیز با توجه به زاویه تابش آفتاب و سرعت و جهت باد در فصول مختلف سال طراحی شده است.
پوست دوم
معماران های-تک از پوسته ساختمان به عنوان پوست دوم یاد میکنند. منظور از پوست اول، پوست بدن انسان است. در کارهای نورمن فاستر و رنزو پیانو پوست دوم همچون پوست اول به صورت هوشمند طراحی شده است. همچنان که پوست انسان در مقابل سرما، گرما، رطوبت و کوران هوا از خود عکسالعمل نشان میدهد، پوسته بعضی از ساختمانهای این دو معمار بزرگ نیز در فصول مختلف، عکسالعملهای مناسب در مقابل شرایط محیطی از خود نشان میدهند.
با استفاده از شیشههای دوجداره، کرکرهها و عایقهای حرارتی متحرک، مواردی همچون میزان تابش آفتاب ، سایه، کوران هوا و پرت حرارتی در طی روز و شب و در طی فصل های سرد و گرم سال توسط یک سیستم کامپیوتری کنترل میشود. راجرز از این ساختمانها به عنوان آفتاب پرست نام میبرد. موجودی که خود را به شرایط مختلف محیطی تطبیق میدهد.
معماران معروف سبک های-تک و اکو-تک
1- فرای اتو
2- ریچارد راجرز
3- رنزو پیانو
4- نورمن فاستر
5- مایکل هاپکینز
6- سانتیاگو کالاتراوا
7- نیکولاس گریمشاو
بناهای معروف سبک های-تک و اکو-تک
1- مرکز ژرژ پمپیدو
همانطور که در ابتدای مقاله ذکر شد؛ این بنا در سال 1971 توسط ریچارد راجرز و رنزو پیانو طراحی و آغازگر سبکی نوین به نام های-تک شد. درحال حاظر این بنا با مساحت 17700 متر مربع به عنوان بزرگترین موزه هنر مدرن جهان شناخته می شود. این مرکز شامل موزه ملی هنر مدرن، مرکز طراحی صنعتی، اداره توسعه فرهنگی و نمایشگاههای هنری و فرهنگی می باشد.
2- بانک هنگ کنگ در شهر هنگ کنگ
این بنا توسط نورمن فاستر طراحی و بین سال های 1976-86 اجرا شده است. این بنا به عنوان نمادی از قدرت تکنیکی و مالی شهر هنگ کنگ به حساب می آید.
3- مرکز تحقیقات شلامبرگر
این مرکز توسط مایکل هاپکینز طراحی شده و در سال 1986 در کمبریج لندن اجرا شد. مایکل هاپکینز در این طرح از پارچه تفلون و تیرها و کابل های فلزی استفاده کرده است.
4- فرودگاه چک لپ کک در بندر هنگ کنگ
این فرود گاه در چک لپ کک در یک جزیره مصنوعی به ابعاد 6 در 3/5 کیلومتر واقع است. مرحله اول این فرودگاه در سال 1998 کامل شده است. پس از اتمام پایانه شماره دو فرودگاه در سال 2040، این فرودگاه 87 میلیون مسافر در سال(238000 مسافر در روز) را پذیرا خواهد بود. نورمن فاستر در طرح خود، قابهای سه بعدی فلزی به صورت طاق گهوارهای با قطر دهانه 36 متر را برای پوشش سقف در نظر گرفته است. همچنین از ستونهای بتنی برای تحمل بار این سقف استفاده شده است.
5- گنبد شیشه ای رایشتاگ
در سال 1993 طرح نورمن فاستر برای بازسازی رایشتاگ (پارلمان جدید آلمان) برنده شد. وی در طرح خود یک گنبد شیشهای را به جای گنبد تخریب شده پارلمان در جنگ جهانی دوم در نظر گرفت. این گنبد از چند جهت جالب توجه است.
نخست این که در داخل گنبد دو رمپ مارپیچ قراردارد که به سکوی فوقانی برای تماشای مناظر اطراف ختم میشوند. لذا مردم به صورت نمادین بر بالای سر نمایندگان خود صعود می کنند. هنگام شب گنبد از طریق تالار مجلس روشن میشود و به صورت گنبدی نورانی میدرخشد که نشانی از قدرت و توانایی پروسه دمکراتیک در آلمان فدرال می باشد.
این بنا اینک به صورت یکی از دیدنی ترین ساختمان های برلین درآمده است، طوریکه تنها در روز اول بازگشایی در آوریل 1999 بیش از 24000 نفر از آن بازدید کردند.
ماخذ: کتاب معماری معاصر غرب، تالیف دکتر وحید قبادیان
تنظیم و ارائه: تحریریه رسانه هنر و معماری ساباط
برای مطالعه دیگر سبکهای معماری میتوانید روی این لینک کلیک کنید
بدون نظر